به گزارش پایگاه خبری آهننیوز، یدالله زمانی، فعال کارگری معدن زغالسنگ در رابطه حوادث معدنی گفت: علت انفجار در معادن بیشتر بر اثر نشت گاز متان است که حجم آن در داخل معادن زغالسنگ زیاد است. این گاز در تمام رگههای زغالسنگ بهشکل طبیعی تولید و گاهی در حفرههای پشت لایه زغال حبس میشود.
میزان این گاز در برخی معادن بیشتر و در برخی دیگر کمتر است. برای مثال درصد گاز معادن هجدک، اشکلی و بابنیزو استان کرمان بسیار بیشتر از پابدانا، هشونی یا همکار است.
وقتی برای دسترسی به لایههای زیرین زغال به اعماق زمین میرویم، میزان انتشار گاز بیشتر میشود و بدیهی است که باید هوا بهشکل بهتری جریان یابد و تهویه شود.
برای تهویه تونلها باید هوا از بالا به داخل فرستاده و بعد از طریق دویل (گزنگ) به بیرون هدایت شود تا جریان مطلوبی ایجاد کند.
بنابراین هرچه عمق تونلها بیشتر شود، تهویه سختتر است و بههمین دلیل بهشکل ضعیفتری انجام میشود.
علاوه بر این، گاهی گاز متان حبسشده در حفرههای پشت لایه زغال، بهمحض استفاده از دستگاه پیکور یا ماشین چال آزاد میشود.
گاز متان نه بوی خاصی دارد و نه اثر و نشانی تا بتوان آن را شناسایی کرد، بنابراین اگر کارگر مراقبت نکند و تهویه هوا هم ضعیف باشد، در آن واحد (یعنی کمتر از 10 ثانیه) جان کارگر را میگیرد که به آن «مرگ خاموش» گفته میشود. در چنین حوادث تلخی، کارگر در عین هشیاری قادر به انجام هیچ کاری نیست تا ریهاش از کار بیفتد.
گاهی گاز موجود در کارگاههای برداشت زغالسنگ با ایجاد جرقههای جزئی ناشی از حرکت لکوموتیو، اتصالی چراغهای غیراستاندارد تونل، کار غیراصولی و عواملی از این دست ناگهان منفجر میشود. گاهی حتی برخورد 2 تکه سنگ با هم، باعث ایجاد جرقه و انفجار در کارگاه استخراج میشود.
بو ندارد، اما اثر دارد
در هر شیفت کاری یک نفر بهعنوان مسئول ایمنی کارگاه حضور دارد که باید با دستگاه گازسنج همراه کارگران باشد. بهمحض اینکه میزان اکسیژن از ۱۸ درصد کمتر شود یا گاز متان از ۱۲ درصد بالاتر برود، زنگ خطر آن بهصدا در میآید و مسئول ایمنی باید تمام کارگران را از کارگاه خارج کند. در این مرحله باید عملیات بازرسی انجام شود که کارگاه نیاز به تهویه قویتری دارد یا گاز در حال آزاد شدن است.
اگر فقط نیاز به تهویه بیشتری باشد، با استفاده از ونتیلاتور و باز کردن درها و بزرگتر کردن دهانههای ورود و خروج هوا، شرایط تهویه را مناسبتر میکنند تا جلوی اتفاقات خطرناک گرفته شود. اگر مسئول ایمنی در معادن همراه کارگر نباشد، هر روز در کارگاه استخراج، کشته خواهیم داشت.
تازهواردان چه میکنند؟
معادن باید برای تازهواردان دورهها و کارگاههای آموزشی برگزار کند، اما در معادن خصوصی میزان آموزشها کمتر از معادن دولتی است. کارگر معدن باید حداقل ۵ سال آموزش ضمن کار ببیند تا با شرایط کار در معدن آشنا شود، چون استخراج معدن کاری شبیه خیاطی نیست که بهراحتی بتوان آن را با خواندن کتاب و بهشکل تئوری یاد گرفت.
مهارتآموزی در معدن بهطورکامل تجربی است. بهعنوان مثال، یک کارگر باسابقه از روی میزان حباب تولیدشده روی آب کف تونلها متوجه میشود که میزان گازی که از لایههای زیرین متصاعد میشود، به مرحله خطرناکی رسیده است یا خیر و اگر از حد نرمال بیشتر باشد، باید سریع به مسئول ایمنی خبر دهد یا برای مثال وقتی چال زده میشود (چال حفرهای به قطر ۳ سانتیمتر است که زغال را بهاندازه ۱.۲ تا ۲.۲ متر سوراخ میکند). اگر از این سوراخ صدای خاصی بهگوش برسد، معلوم میشود پشت آن گاز حبس شده است یا گاهی از زغال صدای ریز «ترق، ترق» بهگوش میرسد که در چنین مواقعی کارگر باید به شیفت بعدی هم اطلاع دهد که قبل از شروع کار خود حفره چال را ایجاد کند تا گاز تخلیه شود و زغال بر اثر فشاری که پشت آن جمع شده است، کنده و پرتاب نشود. این اتفاق چند سال پیش در معدن هجدک اتفاق افتاد و خسارت جانی بهبار آورد. همه کارگران باید دوره آموزش رسمی را بگذرانند و بدون آن نمیتوانند وارد کارگاه استخراج شوند، بنابراین در یک دوره حداقل یکماهه این آموزشهای تئوری را به کارگران میدهند و بعد از آن یک ماه هم بهصورت عملی و همراه با کارگران در تونلها رفتوآمد میکنند تا به کار تسلط پیدا کنند، اما معدنکاری مثل میدان جنگ است و نمیتوان بهطوردقیق فهمید از کدام طرف بهسمت ما شلیک میشود.
حفظ ایمنی و امکانات لازم و کافی
امکانات هست اما کم. این کمبود بهخاطر شرایط تحریمی هم بیشتر شده است، البته نمونههای داخلی تجهیزات حفاظت و ایمنی هم ساخته شده و مورداستفاده قرار میگیرد، اما از یکطرف هنوز تولیدات داخلی به پای تجهیزات خارجی نرسیده و از طرف دیگر، نمیتوان ادعا کرد در حال حاضر قادر هستیم تمام تجهیزات و امکانات ایمنی موردنیاز خود را در داخل کشور تولید کنیم. البته باید تکرار کنم که این امکانات بهمراتب بهتر است از آنچه تا چندی پیش مورداستفاده قرار میگرفت و شرایط از قبل (مثلا در مقایسه با دهه ۸۰) بهتر شده است.
توقعات موجود
معدنکاری با خطراتی مثل انفجار، کشته شدن و دست و پا از دست دادن عجین است و ما به آن آگاه هستیم و گلهای نداریم، اما توقعمان این است که برای افزایش ایمنی محیط کار، حفظ سلامتی کارگران و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، بهویژه بعد از بازنشستگی، تمهیدات جدیتری اندیشیده شود و مسئولان به قولهایی که در بازدیدها به ما میدهند (مثل افزایش بودجه ایمنی، راهاندازی گروه نجات و ایستگاه آتشنشانی، برگزاری دورههای تکمیلی آموزشی و مانند آن) عمل کنند.
معادن طبس مکانیزه شده و از امکانات روز بهره میبرند، به این ترتیب، خطرات کار کمتر شده و تولید افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این، دستمزد بیشتری هم دریافت میکنند و سطح رفاه و معیشت بهتری هم دارند.
در معادن ما کار بهشکل سنتی انجام میشود، هرچند با کمک نیروهای ایمنی و کارگران باتجربه از اتفاقات و خطرات جدی جلوگیری میشود، کمبود امکانات، سختی کار را بیشتر کرده است.
استنشاق مداوم گاز متان
بیشتر کارگران در معادن بهخاطر استنشاق گاز متان، گرد و غبار و دیگر آلودگیهای محیط دچار مشکلات تنفسی میشوند و این آسیب تا پایان عمر همراه آنها خواهد بود.
گازی که در محیط منتشر میشود، به هرحال جذب بدن کارگران میشود و بهتدریج تنگی نفس ایجاد میکند و اگر کسی دچار این درد شد، باید با کپسول اکسیژن بر دوش، زندگی خود را ادامه دهد. متاسفانه تعداد زیادی از همکاران ما بر اثر همین بیماریها از دست رفتهاند.
بهطور کلی میگویند کارگران معدن دهه ششم زندگیشان را نمیبینند و علت اصلی آن تنفس آلایندهها و گازهای موجود در داخل تونل است که به آن،بیماریهای اسکلتی مثل دیسک کمر و تحلیل رفتن مفاصل و مانند آن هم اضافه میشود.
پایان پیام/ ف
نظر شما